ترجمه انا اللی از حاتم العراقی

وانا اللي حيرني زماني

و من آنم که زمانه‌ام مرا سرگردان کرده است

يا لايم خليني بحالي

ای ملامتگر مرا به حال خودم بگذار

خاف الله لاتخيب ظنوني

از خدا بترس و مرا ناامید نکن
..

انا اللي من طبعي الهدوئي

من آنم که خویم آرامش است

تغيرت والصرخه سكوني

دگرگون گشتم و در من پرخاشگری سکنا گزید

تأكدت انا صح اختياري

مطمئن شدم انتخابم درست و صحیح بود

ما ارضى بغيره خيروني

راضی نمی شم به غیر از اون برایم انتخاب کنند

..

انا اللي عن حبي سألوني

من آنم که از عشق ازم سوال کردند

ا

جاوبهم والدمعه بعيوني

جوابشان می‌دهم و اشک در چشمانم است

تمنيت انا يرجع لي حبيبي

آرزو کردم عشقم بهم بازگردد

ويخلصني من هاي الظنوني

و مرا از این یاس و ناامیدی خلاص کند

متن ترانه سیاه چشم اژ خواننده زن تاجیک مینا

Cиёҳ чашмакот дидум - шахшидум
 سیاه چشمکات دیدم - شخشیدم

Яке гуфт инҷа биё - ларзидум

یکی گفت اینجا بیا - لرزیدم

Ҳаёли дилаш ҳаёли шидум

حیال دلش حیالی شدم
Ошиқи ва ман шидум фаҳмидум

عاشق و من شدم فهمیدم
[2x]
Бачаи Дарвози, накун бо ман бозӣ

بچه‌ی دروازی، نکن با من بازی
Буро бобота бугу, очам кунам розӣ

بورا بابات بوگو، آچم کنم راضی
[2x]
Ишқи аввал ногаҳон меомадай

عشق اول ناگهان می‌آمدی
Бе хотир дар дилакут медрамадай

به خاطر در دلکت می‌درامدی
Аз маву аз ту намепурсидай

از مو و از تو نمی‌پرسیده‌ای
Ошиқатми чӣ ма - метарсидай

عاشقتمِ چی مَ - می‌ترسیدی
[2x]
Бачаи Дарвози, накун бо ман бозӣ

Буро бобота бугу, очам кунам розӣ
[2x]
Чи бугум, ҳей бачаи Дарвози?

چه بگم، هی بچه‌ی دروازی؟
Очама охир карди ту розӣ

آچَمَ آخر کرد تو راضی
Очамки розӣ бошад - ман розӣ

آچم که راضی باشد- من راضی
Ман ошиқи бачаи Дарвози!

من عاشق بچه‌ی دروازی
[2x]
Бачаи Дарвози, накун бо ман бозӣ
Буро бобота бугу, дилакам чидай розӣ

متن یار یا (در محفل تو تجلا) از مینو

متن آهنگ تاجکی مینا ای یار در اینجا برایتان با هر دو رسم الخط آورده‌ام. چون خواننده زن تاجیک مینا آهنگ را با لهجه غلیظ میخواند بدون متن کامل متوجه شدن امکان پذیر نیست لذا متن را برای دوستان از سایتی پیدا کردم و به آن رسم الخط فارسی افزودم و در اختیارتان قرار دادم. Yor Yor (Ёр Ёр)

 

یار یار
~~~~~ припев. ~~~~~~
Дар маҳфили ту таҷалло

در محفل تو تجلا
Дар манзили ту таманно

در منزل تو تمنا
Нозук дили ту чун мино

نازک دل تو چون مینا
Ай ёр, ай ёр

ای یار، ای یار
Нозӣ ту бар ман мефорад

ناز تو بر من می‌فارد (فارسی قدیمی یعنی خوش می‌آید)
Васли ту шодӣ меорад

وصل تو شادی می‌آرد
МИНО туро дӯст медорад

مینو تو را دوست می‌دارد
Ай ёр, ай ёр

اَی یار، ای یار
~~~~~~~~~~~
Бе ту наметонам даме шод бихандам

بی تو نمی‌توانم دم شاد بخندم
Ҳар ҷо рави азизам раҳат боз бибандам

هر جا روی عزیزم رهت باز ببندم
Туро рафтан намемонам, ай ёри бадгумонам

تو را رفتن نمی‌مانم ، ای یار بدگمانم
То зиндаам ба дунё қадри туро бидонам

تا زنده‌ام به دنیا قدر تو را بدانم
припев.
Ёр-ёр, ёри ман ту, зеби канори ман ту

یار یار من تو، زیبه (زیبا) کنار (هم‌نشین) من تو
Дар дили зори ман ту, дар чашми чори ман ту

در دل زار من تو، در چشم چار من تو
Мазан мазан ту нешам, марав марав ту зи пешам

مزن  مزن تو نیشم، مرو مرو تو ز پیشم
Фақат ёри ту мешам, ёри касе намешам

فقط یار تو میشم، یار کسی نمیشم
припев.

جک عربی با لهجه مصری همراه ترجه

در اینجا سری لطیفه عربی به لهجه مصری آوردم امیدوارم از ترجمه آن لذت ببرید:

ﻣﺤﺸﺶ ﺳﺎﻝ ﺻﺎﺣﺒﻪ ﺍﻟﻤﺤﺸﺶ : ﺇﻳﻪ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺃﺑﻮﻙ؟ ﺑﻌﺪﻳﻦ ﺇﻓﺘﻜﺮ ﺍﻥ ﺃﺑﻮﻩ ﻣﻴﺖ ﻓﻜﻤﻞ ﺑﺴﺮﻋﺔ : ﻟﺴﻪ ﻓﻲ ﻧﻔﺲ ﺍﻟﺘﺮﺑﺔ ؟

دیوانه‌ای از دوست دیوانه‌اش می‌پرسد: چه خبر از بابات؟ بعد فکر کرد که باباش مرده سریع اومد درستش کنه: هنوز تو همون خاکه؟
-——————————
ﻣﺤﺸﺶ ﺳﺄﻝ ﻣﺤﺸﺶ : ﻓﻲ ﺭﺃﻳﻚ ﻋﻴﺪ ﺍﻟﻔﻄﺮ ﻫﻴﻮﺍﻓﻖ ﻳﻮﻡ ﺍﻟﺨﻤﻴﺲ . ﻓﺮﺩ ﻋﻠﻴﻪ : ﺇﺫﺍ ﺿﻐﻄﻨﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺃﻛﻴﺪ ﻳﻮﺍﻓﻖ .

خلی از خلی پرسید: به نظرت عید فطر  پنجشنبه میفته. [اون یکی تو] جوابش [گفت]: اگه فشار بیاریم بهش حتما موافقت میکنه.
-——————————
ﻭﺍﺣﺪ ﻣﺤﺸﺶ ﺳﺄﻝ ﺑﻴﺎﻉ ﺍﻟﺨﻀﺎﺭ ﻋﻨﺪﻙ ﻓﺎﺻﻮﻟﻴﺔ ﺧﻀﺮﺍ ﻗﺎﻟﻪ ﻷ .. ﻗﺎﻟﻪ ﻃﺐ ﻓﻲ ﺃﻟﻮﺍﻥ ﺇﻳﻪ؟

یه دیونه از سبزی‌فروش پرسید لوبیا سبز داری بهش گفت نه .. بهش گفت نپس از رنگای دیگش چی داری؟

-——————————
ﻟﻐﺰ ﻣﺤﺸﺶ : ﻗﻄﺎﺭ ﻳﻤﺸﻲ 60 ﻛﻠﻢ ﻓﻲ ﺍﻟﺴﺎﻋﺔ ﻓﻜﻢ ﻋﺼﻔﻮﺭ ﻓﻲ ﺍﻟﺸﺠﺮﺓ ﺍﺫﺍ ﻛﺎﻥ ﺍﻟﺒﺒﺴﻲ ﺏ 75 ﻗﺮﺵ؟

معمای بنگی: قطار ۶۰ کیلومتر در ساعت حرکت می‌کند در این حالت چندتا گنجشک روی درخته اگه پپسی ۶۰ قرش باشه؟ (قرش پول خرد کشور مصر است)
-——————————
-——————————
ﻣﺴﻄﻮﻝ ﺷﺎﻭﺭ ﻟﺘﺎﻛﺴﻰ ﻗﺎﻝ ﻟﻪ ﻓﺎﺿﻰ؟
ﻗﺎﻝ ﺍﻳﻮﺓ
ﻗﺎﻝ ﻟﻪ ﻃﻴﺐ ﺍﻧﺰﻝ ﻧﺘﻜﻠﻢ ﺷﻮﻳﺔ

خلی به تاکسی اشاره می‌ده بهش میگه خالی هستی؟

میگه آره

گف خوب بیا پایین یه خورده با هم صحبت کنیم
-——————————
ﻣﺴﻄﻮﻝ ﺩﺧﻞ ﻣﺤﻞ ﺑﻘﺎﻟﺔ ﻭﺧﺮﺝ ﻳﻀﺤﻚ، ﺳﺄﻟﻮﻩ ﺑﺘﻀﺤﻚ ﻟﻴﻪ ﻗﺎﻝ ﻟﻬﻢ ﻋﻄﻴﺘﻪ ﺟﻨﻴﻪ ﻭﻣﺎ ﺍﺷﺘﺮﻳﺖ ﺷﻰﺀ

خلی میره تو یه بقالی و با خنده میاد بیرون، ازش پرسیدن حالا چرا میخندی گفت یه جنیه (واحد پول مصر) دادم و هیچی نخریدم
-——————————
3 ﻓﻴﺮﺍﻥ ﺑﻴﺤﺸﺸﻮ، ﺍﻷﻭﻝ ﻗﺎﻝ ﺍﻧﺎ ﺍﻟﺴﻢ ﻣﺎ ﻳﺄﺛﺮ ﻓﻴﻪ ﺑﺎﺳﺘﻌﻤﻠﻪ ﺯﻯ ﺍﻟﺴﻜﺮ ﺃﺣﻠﻰ ﺑﻴﻪ ﺍﻟﺸﺎﻯ
ﺍﻟﺜﺎﻧﻰ ﻗﺎﻝ : ﻭﺍﻧﺎ ﺍﺩﺧﻞ ﺍﻟﻤﺼﻴﺪ ﺓ ﺍﻛﻞ ﺍﻟﺠﺒﻨﺔ ﻭﺍﻟﻌﺐ ﺭﻳﺎﺿﺔ ﻭﺍﺧﺮﺝ
ﺍﻟﺜﺎﻟﺚ ﻗﺎﻝ : ﺍﺳﻴﺒﻜﻢ ﺑﺎﺿﺮﺏ ﺍﻟﻘﻂ ﻗﻠﻢ ﻛﻞ ﻳﻮﻡ ﻭﺭﺍﺟﻊ

۳ تا موش سیگاری میکشیدن، اولی گفت  سم روم اثر نداره مثل شکر باهاش چایی شیرین میکنم

دومی گفت: میرم تو تله‌موش پنیرو میخرم یه خورده ورزش میکنم میام بیرون

سومی گفت: یه لحظه تنهاتون می‌زارم هر روز من میرم با قلم میزنم به گربه و برمی‌گردم
-——————————

متن عربی هیچکی یا تو از احلام

درود در ترانه احلام «هیچکی یا تو» قطعه شعری از آهنگ عراقی قدیمی بازخوانی می‌شود که در ادامه متن و ترجمه آن را آوردم امیدوارم استفاده ببرید اگر متوجه اشتباهی شدید هم یادآور بشوید خوشحال می‌شوم.

هي وهاي وهو

 

هيَ وهاي وهيّه ... هيَ وهاي وهو
اليوم جانا الزين ... يا اهلي حيوه 

امروز مهمان بریمان آمده است ... ای اهل خانه (خانواده‌ من) ازش استقبال کنید 

 

مرحبا بـ هالخطار ... نور بجيته الدار
آه يا احلى جيّه ..
درود بر این مهمان ... با آمدنش خانه را منور کرد

آه ای شیرین ترین قدوم (آمدن) - جیه یعنی آمدن شیرین ترین قدم رنجه شیرین ترین کسی که به مهمانی آمده است.

يا فرحتي بـ هاليوم ما من مثلها .. .. هيَ وهاي وهو

این خوشحالی من در این روز نظیر ندارد ... هی و های هو (هوررا در زبان فارسی معادل هست)
وعيوني من الشوق خطن كحلها .. .. هيَ وهاي وهو

چشمانم از اشتیاق سرمه از آن بیرون زد ...

والبس الثوب الجديد مثل الطفل بالعيد
لو مر عليّه ..

و لباس جدید می‌پوشم مثل کودک در عید

اگر از پیشم رد شود ...

متن عربی بهترین احلام

در اینترنت گشتم ولی متن عربی بهترین احلام را ندیدم لذا برایتان در ادامه با ترجمه نوشته ام:

 

 

مابي دنيا من دونک انت کلک إحساسي

حوصله دنیا رو بدون تو ندارم تو تمام احساسات منی

کلک علی رأسي انت أغلا ناسي

تو روی سر من جا داری از میان مردم ارزشمند ترین هستی

ویلي ویلي ویلا آه یا گلبی ویلا

واویلا واویلا واویلا ای دل واویلا

ترجمه ترانه حیک از مهدی یراحی

 

ميحانة ميحانة…على جسر المسيب سيبوني

 ترجمت أغنیة میحانه باللغة الفارسية والقسم الفارسي إلی اللغة العربیة آمل أن ینال إعجابکم

ترانه میحانه را به فارسی ترجمه کردم و بخش فارسی اش هم به عربی ترجمه کردم به آن امید که مورد پسندتون واقع بشه

ماهو اصل او فكرة اغنية ميحانه؟

اصل یا ایدهٔ ترانه میحانه [از] چه چیزی [برگرفته شده است]؟

  تذكر إن هذه الاغنيه لامرأة من الكوفه اسمها (وشله بنت اجريو.) احبت رجلا من اهالي الحله.

گفته می شود که این ترانه را زنی از کوفه به نام «وشله دخت اجریو» سروده که مردی از اهالی «حله» را دوست داشته است.

كان اسمه عبدالله او من هذا القبيل وكان الرجل يمتلك مركبا شراعيا ينقل فيه الحبوب والحيوانات وغيرها.

اسم او عبدالله یا از این دست بوده است. این مرد کشتی بادبانی داشته که با آن حبوبات، حیوانات و ... را حمل و نقل می کرده است

  كان الرجل يمتلك صوتا جميلا وكان حلوو الحديث جميل المعشر وكان صوت غناءه يجذب الناس اليه…

مرد صدای زیبایی داشت، خوش کلام و خوش برخورد بود، [به این دلیل] صدای آوازش مردم را به خود جلب می‌کرد

فكان الناس..يقفون على الشاطىء وهم يستمعون الى صوته نشأت قصه حب بين وشله وهذا الرجل,

به همین جهت... مردم کنار ساحل می‌ایستاند و به صدایش گوش می دادند [تا به این شرایط] داستان عاشقانه‌ای بین او و وشله شکل گرفت

وكانت هذه القصه سريه اول الامر ولم تعرف بها الا أمراة اسمها ميحانه هنيدي ..وكانت صديقه وشله..

این داستان ابتدای کار سری بود و کسی بجز زنی به نام «میحانه هنیدی» از آن خبر نداست، این زن دوست وشله بود...

كانت ميحانه تشجع وشله على الافصاح..بحبها…ولكن وشله رغم انها تعلم ان الرجل يبادلها الحب لكنها..كانت خائفه من ان يعرف الاخرون بها


میحانه «وشله» را تشویق می کرد که [قضیه‌‌‌‌ را به مرد مورده علاقه‌‌اش] فاش کند ولی وشله با وجود اینکه می‌دانست آن مرد هم متقابلا به او علاقه دارد ولی از اینکه دیگران بفهمند ترس و واهمه داشت.

تعرض الرجل الى حادث اودى بحياته ..فحزنت عليه وشله حزنا شديدا وفي احد الايام كانت وشله جالسه مع صديقتها ميحانه على شاطىء النهر وهي تغسل الاواني ..

آن مرد بر اثر حادثه‌ای فوت می‌شود، وشله بسیار از مرگش غم انگیز می‌شود. روزی وشله کنار دوستش میحانه نشسته بود و او ظرف‌ها را میشست.

فمر المركب الذي كان يشتغل عليه حبيبها..مرورا صامتا احزنها ..وهيج ذكرياتها ..فألتفتت الى صديقتها ميحانه وكانت الشمس تنمو..نحو الغروب وقالت …ولج ميحانه تغرب شمسنه والحلو ماجانه

ناگهان کشتی‌ای که فرد مورد علاقه‌اش با آن کار می کرد به آرامی [بدون شنیدن آواز عشقش] رد شد [که باعث شد] خاطراتش تازه شود و او دلگیر شود. در این لحظه که خورشید در حال غروب بود او رو به دوستش میحانه کرد و گفت: "ميحانه تغرب شمسنه والحلو ماجانه" (میحانه خورشیدمون غروب کرد و [آن] خوب‌رو نیومد)

بکت ميحانه لبكائها وقصت قصه وشله على والدتها..التي سمع بها اخ ميحانه فجاء هذا الاخ الى وشله بعد ايام متوددأ..مقتربا..منها ..وقال
ميحانه ..ميحانه
غابت شمسنه الحلو ماجانه

چون [وشله] گریه کرد، میحانه نیز به گریه افتاد و قصه وشله را برای مادرش تعریف کرد که برادر میحانه شنید و پس از چند روز این فرد با مهربانی به پیش وشله آمد و گفت

ميحانه ..ميحانه
غابت شمسنه الحلو ماجانه (خورشیدمون غروب کرد عشقمون نیومد)


التفتت اليه وشله وصدته..عندها قرر أن يثأر على أهانتها فتقدم لخطبتها من اهلها ولكنها رفضته..فأقسم على الانتقام منها,,فكان ينقل عنها كلاما سيئا..وكانت وشله عندما تسمع ذلك ترد عليه…وقد اصبح كلاهما..مدارا لحديث الناس لسنوات طويله

[وشله] سر از او برگرداند و او را تحویل نگرفت.. در این زمان آن مرد تصمیم گرفت که توهینی که بهش شده را جبران کند و از خانوده اش او را خاستگاری کرد ولی او ردش کرد. به این دلیل قسم خورد که انتقام بگیرد و در مورد وشله حرف‌های زشت بین مردم پخش می کرد و هر وقت وشله اون چیزها را میشنید جواب به او می داد .. و حرف آن دو .. تبدیل به سخن مردم برای سال‌های متمادی شد (پایان ترجمه عربی) من در جای دیگری خواندم که اون مرد که وشله ردش کرده بود در شهر میگشت و می خواند «میحانه میحانه غابت شمسنا الحو ما جانه ...»

میحانه میحانه

میحانه میحانه (نام دوست وشله یا در جای دیگر ترجمه شده وقت دیدارمان نرسیده است)

غابت شمسنا الحلو ما جانا

خورشید غروب کرد و [آن فرد] زیبارو نیامد [به دیدار] ما

حیک حیک بابا  حیک

زنده باشی (دست مریزا) بابا زنده باشی (ایول)

الف رحمه علی بیک

هزار رحمت به پدرت

هذول العذبونی هذول المرمرونی

ترجمه کلمه به کلمه: اینها عذابم دادند اینها باعث رنجش من شدند

(این چیزایی است که منو عذاب میده ایناست که منو کلافه کرده) سایت‌هایی که دیدم اینجوری ترجمه کردن اما به نظرم:

این موارد (مانند دوری از تو، مرگت و نشنیدن آوازت) مرا در عذاب و رنجش قرار داده است

یا ممکن است

این افراد [که حسود و بدخواه هستند چونکه دیدند تو رفتی] مرا عذاب (زجر کش) کردند این اشخاص مرا کلافه کردند

علی جسر المسیب سیبونی میحانه

ترجمه کلمه به کلمه: بر پل مسیب شکستند/رها کردند مرا

ترجمه شده:

من رو روی پل مسیب (پولی در عراق) کاشت [و نیامد]

[این بغض و ناراحتی جدایی از تو] در هنگامی که من در پل مسیب بودم دوباره سر باز کردند و زخم‌هایم تازه شد

عافت عیونی النوم

خواب از چشمانم پرید

بعدک حبیبی العین ذبلانه

پس از تو عشقم چشم[هایم] پژمرده است

 

لوح القدر مکتوب

لوح قدر نوشته شده است (سرنوشت چنین رقم خورده است)

هجرک حبیبی الروح ضمآنه

(رفتنت [باعث شده است] وجودم تشنه [دیدار] باشد

نور دو چشمانم ماه گریزانم

قرة عيني قمري الشارد

دانی و میدانم بعد تو دیوانم

تعرف وأنا أعرف بعدك أنا مجنون

حال خوشم از تو شادی و غم از تو

مزاجي الممتاز أم همومي [کلها] بسببك

ای سر و سامانم بعد تو دیوانم

یا کل ما أملك بعدك أنا مجنون

ضلیت انا سهران ضلیت انا سهران

من شب را بیدار ماندم

وارعى نجومی لیش ماجانه

و ستاره های [بخت و اقبال] خود را مراقبت می کردم چرا [آن کس که دوستش داشتم] نیامد (اعتقاد قدیم این بوده که در ستاره‌ها آینده نوشته شده این دختر وشله به میحانه میگوید ستاره‌هایی که در آن بخت من نوشته شده می‌خواهم از آنان بپرسم دلیل اینکه عشقم دیگه بر نگشت چیه؟)

واتسامر ویا اللیل واتسامر ویا اللیل

شب نیز با من شب زنده داری کرد

واجمع همومی و روحی تلفانه

غم‌هایم جمع شده (روی هم تلمبار شده)  و جانم [در مرز] تلف شدن قرار دارد (هستی‌ام در مرز تلف شدن هست، دیگه جان به لب شدم)

أنا أهوازي (من اهوازیم)

هذه کلمات اغنیه انا اهوازی من حسین الاهوازی تم استعراضها فی ارگ سفید (حصن الابیض)

این متن ترانه انا اهوازی از حسین اهوازی است که در ارگ سفید به نمایش گذاشته شد. نظر هم فراموش نشه مارو در بهبود ترجمه یاری کنید!😂

عربی اهواز: انا اهوازی و الوفه انجازی و ال یعادینی ولله متوازی

أنا أهوازي وبالوفاء إنجازي والذي يعاديني ولله متضايق حده

من اهوازیم و وفا موفقیت من است و کسی که با من دشمنی کند پشیمان میگردد

عربی اهواز: امی یم شیله سمره الکحیله

العربية الفصحى: أمي لابسة شيله (حجاب) سمرة الكحيلة

مادرم چارقد عربی پوشیده است رنگ گندوم گون (سبزه) به او می آید

عربی اهواز: عدهه ولله رجال الطایح اتشیله

العربية الفصحى: عندها ولله رجال، يساعدون المساكين

او به خدا مردان [پرورش داده] که افتاده را بلند می کنند (دست انسان های ناتوان را می گیرند)

عربی اهواز: طبعی کارونی ما ایذلونی جسر الهلالی رسمه ابعیونی

العربية الفصحى: طبعي كارون لايذلوني جسر الهلال رسمة بعيوني

خلق و خوی من [مثل رود] کارون است و [شرایط مرا تبدیل به فردی] متبکر و خود بین نمی‌کند، پل هلال (پل مشهور اهواز بر روی کارون) نقشی در چشمانم است. (شاعر مردم اهواز را به رود کارون تشبیه کرده است و هرچه آلودگی به آن ریخته شود سر انجام زلال و پاک می‌شود و آب کارون به چشم شاعر تشبیه شده است که تصویر پل اهواز در آن منعکس شده است)

عربی اهواز: عندی کل الکون نگلة اجدامی

العربية الفصحى: عندي كل الكون نقلة (قدم واحد) أمامي (نقلة:لم ينقل قدمه نَقْلةً واحدة)

تمام جهان را دارم یک قدم بردارم

عربی اهواز: مابخل جودی والکرم زودی

العربية الفصحى: لاأبخل جودي والكرم زودي

دارای ام را دریغ نمی کنم و افتخارم کرم و ببخش است

عربی اهواز: یخسه هال عایل یگرب احدودی

العربية الفصحى: يفشل ما تسعى إليه كل عدو يقرب حدودي

اگر دشمنی به مرزهایم نزدیک شود ناكام و نا اميد می شود

کلمات الشعر (متن شعر)

عربی اهواز: انا اهوازی نعم یشهد لی تاریخ

العربية الفصحى: أنا أهوازي نعم يشهد لي تاريخ

من اهوازیم بله و تاریخ برایم گواهی می دهد

عربی اهواز: من اشیل رأسی تنزل کل الاعلام

العربية الفصحى: من أرفع رأسي تنزل كل الأعلام

تا سرم را بالا می برم تمام بزرگان به زیر می آیند

عربی اهواز: أنا ابن چفافی ردت* الطوب

العربية الفصحى: أنا ابن كفافي شدة المدفعية (طوب معناها مدفع(كلمة تركية))

من فرزند چفیه و سختی توپم (در هجوم انگلیس به سرزمین‌های اسلامی و غیر اسلامی کشورهای زیادی به استعمار گرفته شد انگلیس نیز میخواست ایالت اهواز ایران را اشغال کند که شاعر میگوید فرزندان چفیه که مردم اهواز هستند در مقابل لباس های شیک و توپخانه انگلیس ایستاد و ابهت ارتش انگلیس را شکست)

عربی اهواز: من کارون ماخذ اکبر وسام

العربية الفصحى: من كارون ماخذ أكبر وسام

از کارون بزرگترین نشان (افتخار) را گرفته ام (پس از پیروزی در مقابل انگلیس مردم اهواز از کارون بزرگترین مدال افتخار را دریافت کردند)

عربی اهواز: عشت شامخ جبل ما هزنی الریح

العربية الفصحى: عشت شامخ جبل ماهزني الريح

در کوه ‌‌‌‌‌‌‌‌های بلند زندگی کردم باد مرا نمی لرزاند

عربی اهواز: یهزنی اشلون وآنه ال مجد عیلام

العربية الفصحى: يهزني كيف وأنا الذي مجد عيلام

چطوری من رو بلرزاند و من اصلالتم ایلامی است.

ترجمه آهنگ بوس الواو از هیفا وهبی

ترانه : ﺑﻮﺱ ﺍﻟﻮﺍﻭﺍ
صدا و اجرا : ﻫﻴﻔﺎﺀ ﻭﻫﺒﻲ
----------------
متن با تفسیر و ترجمه
---------------------------------------------
-------------
ﻭﺍﻭﺍ ﻭﺍﻭﺍ ﻭﺍﻭﺍ ﻭﺍﻭﺍ
‏[ ﺃﻟَﻢْ، ﺃَﻟَﻢْ، ﺃَﻟَﻢْ، ﺃﻟَﻢْ ‏]

[ درد، درد، درد، درد ‏]
---------------------------------------------
-------------
ﻟﻴﻚ ﺍﻟﻮﺍﻭﺍ ﺑﻮﺱ ﺍﻟﻮﺍﻭ ﺧﻠﻰ ﺍﻟﻮﺍﻭﺍ ﻳﺼﺢ
ﻟﻤﺎ ﺑﺴﺖ ﺍﻟﻮﺍﻭﺍ ﺷﻠﺘﻪ ﺻﺎﺭ ﺍﻟﻮﺍﻭﺍ ﺑﺢ
‏[ ﺍﻷﻟﻢ، ﻫﺎ ﻫُﻮَ، ﻗﺒَﻠﻪ ﺣﺘﻰ ﻳَﺸﻔﻰ
ﻓﺒﻌﺪﻣﺎ ﻗﺒﻠﺘﻪ ﺫَﻫَﺐَ ﻭَﻛﺄﻧّﻪ ﻟَﻢْ ﻳَﻜُﻦ ‏]

[ درد، بیا اینه، بوسش کن تا خوب بشه بعد از اینکه بوسش کرد برطرف شد مثل اینکه قبلا اون (درد) رو نداشتم ‏]
---------------------------------------------
-------------
ﺑﻘﺮﺑﻚ ﺧﺒﻴﻨﻰ ﺍﻏﻤﺮﻧﻰ ﻭ ﺩﻓﻴﻨﻰ
ﺍﻧﺎ ﻣﻦ ﺩﻭﻧﻚ ﺍﻧﺎ ﺑﺮﺩﺍﻧﻪ ﺍﺡ
‏[ﺩَﻋﻨﻲ ﺃﺗَﺮَﻋْﺮَﻉُ ﺑِﺠِﻮﺍﺭِﻙَ ﺍﻟﺪﺍﻓﺊ
ﻓَﻤﻦ ﺩﻭﻧﻚ ﻗﺪ ﺃُﺻﺎﺏ ﺑﺎﻟﺒﺮﺩ ﺍﻟﻼﺳِﻊ ‏]

[بزار در جوار گرمت پرورش و بزرگ بشم و بدون تو شاید به سرمای طاقت فرسا مبتلا شوم‏]
---------------------------------------------
-------------
ﻟﻴﻚ ﺍﻟﻮﺍﻭﺍ ﻟﻴﻚ
ﺍﻟﻠﻴﻠﻪ ﺍﺣﻠﻰ ﺳﻬﺮﻩ ﻋﻨﺪ ﺍﺣﺒﺎﺑﻰ
ﺑﺪﻭ ﻳﺎﻧﻰ ﺍﻟﺒﺲ ﺍﺣﻼ ﺗﻴﺎﺑﻰ
ﺑﻠﺒﺲ ﻟﻌﻴﻮﻧﻚ ﻳﺎ ﺣﺒﻴﺒﻰ
ﻛﻞ ﺟﺪﻳﺪ ﻭ ﺩﺡ

[ ﻫﺎ ﻫﻮ ﺍﻷﻟﻢ،
ﺳﻮﻑ ﺃﻣﺴﻲ ﺳﺎﻫﺮﺓ ﻫﺬﺍ ﺍﻟﻤﺴﺎﺀ ﺑﻘﺮﺏ ﺍﻷﺣﺒﺎﺏ،
ﻳُﺮﻳﺪﻧﻲ ﻣﺘﺄﻟّﻘﺔ ﺑﺄﺟﻤﻞ ﻣﺎ ﺃﻣﻠﻚ ﻣﻦ ﺛﻴﺎﺏ،
ﻭﺳﻮﻑ ﺃﻟﺒﺲ ﻣﻦ ﺃﺟﻠﻚَ ﻳﺎ ﻋَﺸﻴﻘﻲ
ﻛﻞ ﻣﺎ ﻫﻮ ﺟﺪﻳﺪ ﻭﺫﻱ ﺻﻴﺖ ﻓﻲ ﺍﻵﻭﻧﺔ ﺍﻷﺧﻴﺮﺓ ‏]

[ بیا این درده،
امشب را نزد دوستان شب زنده داری می کنم،
از من می خواهند که (در این مراسم) با زیباترین لباس هایم ظاهر شوم ،
و بخواطرت ای عشقم خواهم پوشید
هر چیز جدید و دارای آوازه در عصر حاضر را ]

---------------------------------------------
-------------
ﻟﻴﻚ ﺍﻟﻮﺍﻭﺍ ﻟﻴﻚ
ﺑﻮﺛﻖ ﻓﻴﻚ ﻭ ﺑﺪﻯ ﺗﺒﻘﻰ ﺣﺪﻯ
ﺍﻧﺖ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﺍﻻﻏﻠﻰ ﻋﻨﺪﻯ
ﻭ ﺍﺧﺮ ﻫﻤﻰ ﺷﻮ ﻣﺎ ﻳﻘﻮﻟﻮ
ﻏﻠﻂ ﻭ ﻻ ﺻﺢ
‏[ ﻫﺎ ﻫﻮ ﺍﻷﻟﻢ،
ﺇﻧّﻲ ﺃﺛﻖ ﺑﻚ ﻭﺃﺭﻳﺪﻙ ﺑﺠﻮﺍﺭﻱ
ﻓﺄﻧﺖ ﻣﻦ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻤَﻸْ ﺃﻏﻠﻰ ﻣﺎ ﺃﻣﻠُﻚ
ﻭﺇﻥ ﺁﺧﺮ ﻣﺎ ﻳﻬﻤّﻨﻲ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻣﺎ ﻳﺘﻔَﻮّﻩ ﺑﻪ ﺍﻟﻨﺎﺱ
ﻛﺎﻧﻮﺍ ﻋﻠﻰ ﺻﻮﺍﺏ ﺃﻭ ﻻ‏]

[ بیا این درده،
من به تو اطمینان دارم و می خواهم در کنارم باشی

و تو در جمع عزیز ترین کسی هستی که من دارم

و آخرین چیزی که برایم مهم است آن چیزهایی است که مردم می گویند (حرف مردم در اولیت آخر من است)

(تفاوتی ندارد که آن ها ) راست بگویند یا غلط (و اصلا حرفشان برایم مهم نیست حتی اگر راست بگویند)‏]
---------------------------------------------
-------------
ﻟﻴﻚ ﺍﻟﻮﺍﻭﺍ
‏[ ﻫﺎ ﻫﻮ ﺍﻷﻟﻢ ‏]

[ بیا این درده]
---------------------------------------------
-------------

جک ها عربی به لهجه مغربی با ترجمه فارسی

التلميذ المغربي من بعد ما كايمسح السبورة ...
.....
....
أستاذ نمشي نغسل يدي
...
خرج و لم يعد

دانش آموز مغربی پس از اینکه تخته را پاک کرد ...

.....

....

استاد برم دستم رو بشورم

....

رفت دیگه بر نگشت

 

المرا: أشنو وقع؟ الراجل جوابها من الحمام: والو، غير القميجة طاحت. المرا: ولكن داكشي اللي سمعت تقيل. الراجل: اه، حيت كنت ف القميجة.

زن: چه شده است؟ مرد از حمام جوابش می دهد: والو فقط لباس افتاد. زن: ولی اون چیزی که من شنیدم سنگین بود. مرد: ها، چون من تو لباس بودم

واحد جاتو الفاكتورة ديال الما غالية بزاف عيط للشركة ديال الما قال ليهوم: أهياوينا، ياكما الشتا هاد العام على حسابي؟
شخصی برایش فاکتور آب آمد خیلی زیاد بود. زنگ زد به شرکت آب بهشون گفت: چشمم روشن، زمستان امسال به حساب منه؟