التلميذ المغربي من بعد ما كايمسح السبورة ...
.....
....
أستاذ نمشي نغسل يدي
...
خرج و لم يعد

دانش آموز مغربی پس از اینکه تخته را پاک کرد ...

.....

....

استاد برم دستم رو بشورم

....

رفت دیگه بر نگشت

 

المرا: أشنو وقع؟ الراجل جوابها من الحمام: والو، غير القميجة طاحت. المرا: ولكن داكشي اللي سمعت تقيل. الراجل: اه، حيت كنت ف القميجة.

زن: چه شده است؟ مرد از حمام جوابش می دهد: والو فقط لباس افتاد. زن: ولی اون چیزی که من شنیدم سنگین بود. مرد: ها، چون من تو لباس بودم

واحد جاتو الفاكتورة ديال الما غالية بزاف عيط للشركة ديال الما قال ليهوم: أهياوينا، ياكما الشتا هاد العام على حسابي؟
شخصی برایش فاکتور آب آمد خیلی زیاد بود. زنگ زد به شرکت آب بهشون گفت: چشمم روشن، زمستان امسال به حساب منه؟