سلام من بعضی از ترجمه ها رو خوندم و دیدم بعضی از قسمت هاش خوب ترجمه نشده و به بعضی از جزییات نیازمنده که در اینجا واستون آوردمش

فى حاجات تتحس ومتتقلش وان جیت اطلبها انا مقدرش

نیاز هایی هست که احساس می شوند و گفته نمی شوند و وقتی که می آیم از آنها درخواست کنم نمی توانم

ولو انت عملتها بعد ما انا اطلبها یبقى مینفعش
و اگر بعد از خواستن من اجابتشان کنی دیگر نفعش چیه

فى حاجات تتحس ومتتقالش توجع فى القلب ومبتبانش
نیاز هایی هست که احساس می شود و گفته نمی شود، که دل را به درد می اورد و آشکارش نمی توان ساخت

وافضل علطول تعبانه مابین طب اقولک ولا مقولکش
و معمولا من همیشه درمانده ام که بهتره به تو بگم یا نگم

مقدرش اقولک غیر کل طریقة حبک لیا
قادر نیستم به تو این رو بگویم که کل شیوه دوست‌داشتن من را تغییر بدی


او غیر علیا ولا فجأنى فى مرة وهاتلى هدیه

یا(در زندگیمان) نسبت به من متحول شی ، یا یک بار سورپرایزم کنی و هدیه ای به من بدهی

الا عنیا بعمل حاجه انا مش عارفاها
یا که تو کاری بکنی که من اونو نفهمیده باشم


مقدرش اقولک حلى الدنیا فى عینى وغیر فیا
نمیتوانم به تو بگویم که دنیا را در چشمان من زیبا کنی و آن را برایم دگرگون سازی

لو مهما کنت قریب منى وکنت قریب لیا
اگر چه مهم است که به من نزدیکی و از منی

مقدرش اقولک شکل حیاتنا اللى اانا عیزاها
ولی نمی توانم به تو بگویم شکل زندگی ای که من می خوامش

اعرف لوحدک شکل حیاتنا اللى انا عیزاها
تو خودت به تنهایی باید به شکل آن زنگی که می خوام پی ببری

اوقات بیبان انى سکت وهدیت ورضیت واتعودت
بعضی وقت ها برات کاملا مشخصه که (برای عشقی که به تو دارم) من ساکت شده ام و اروم گرفته ام و گذشت کرده ام

مش معنى کده انک علطول تحسبنى انى استسلمت
به این معنی نیست که تو خیال کنی که من همیشه همین جور تسلیم (بد خلقی و خواسته هات) می شم(و تو بتونی همیشه این کار ها رو بکنی و من تو رو رها نکنم ممکن که یک روز این حادثه بیاد که رهات کنم)

وساعات بتحس انى زهقت مع انى بخبى انى تعبت

و (از شدت افسردگی ناشی از رفتارت) احساس می کنی که خسته شده ام با وجودی که من اون رو پنهان میکنمش که دیگه از دستت خسته ام

متوصلنیش یاحبیبى اقول ده یاریتنى اتکلمت
آه عزیزم! نگذار به جایی برسم که بگویم ای کاش حرف می زدم و (و میگفتم که از دستت خسته ام و جدایی می خوام)